دلنبشته های تابناک

ساخت وبلاگ
در سال هایی که به عنوان بازرس بهداشت انجام وظیفه می کردم بیشترین درگیری بی زد و خورد با فروشندگان مواد غذایی را بر سر "محل مناسب نگهداری تخم مرغ" داشتم.وفق استاندارد وزارت بهداشت تمامی تخم مرغ ها باید در یخچال و در دمای 4 تا 8 درجه سانتیگراد نگهداری می شدند.علیرغم این موضوع اکثر قریب به اتفاق فروشندگان مواد غذایی زیر بار این موضوع نمی رفتند و انصافا بر سر این زیر بار نرفتن مشکل خاصی هم گریبان ایشان را نمی گرفت!سال ها گذشت و من سر از کارهای جدید، مشاوره عمومی محیط زیست و بهداشت محیط و مشاوره تخصصی آب و فاضلاب و تولید سطل های کمپوست ساز خانگی در آوردم.با این حال، امروز صبح و موقع خرید تخم مرغ خاطرات پیشین در فکر و ذکرم زنده شد؛ چرا که در روی بسته( یا جعبه) تخم مرغ عبارت عجیب "در جای خشک و خنک نگهداری شود" را مشاهده نمودم.با این مشاهده فکر کردم که چون "استاندارد" حریف فروشندگان مواد غذایی نشده به تولید کننده ها اجازه داده دستورالعمل نگهداری تخم مرغ ها را تغییر دهند و لذا در عوض اینکه دستورالعمل ها در جهت حفظ تندرستی مصرف کننده ها روی جعبه یا بسته درج گردند، در راستای "فروشنده مداری" و "همیشه حق با فروشنده است" با حروف کاملا درشت( بر خلاف تاریخ تولید و انقضا) در معرض رویت خوانندگان و بینندگان محترم قرار می گیرند! + نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم تیر ۱۴۰۲ ساعت 13:21 توسط محمد ماکویی  |  دلنبشته های تابناک...
ما را در سایت دلنبشته های تابناک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6delnebeshtever15 بازدید : 64 تاريخ : جمعه 30 تير 1402 ساعت: 23:04

همسر دایی جان، شادروان، که برای سفری چند ماهه عازم امریکا شده بود تعریف کرد که در انجا از دخت گرامی، که دکتر داروساز است، خواسته بود چند قلم داروی خوب برایش کنار بگذارد تا در هنگام بازگشت به عنوان "تحفه" به دوستان و آشنایان نزدیک بدهد.فرزند دلبند در پاسخ گفته بود که اینجا ایران نیست که داروخانه ها اجازه داشته باشند هر چه میل مشتری می کشد و دل تنگش می طلبد را در طبق اخلاص نهاده و در اختیارش بگذارند. اینجا اگر متوجه شوند که من چنین کاری کرده ام پدرم را در می آورند.دختر دایی درست می گفت، زیرا خوب به خاطر می آورم که نزدیک شرکت ما یک داروخانه بود که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را در اختیار داشت و هیچ کدام از مشتری ها را سر افکنده و خرید نکرده از مغازه راهی نمی کرد.متصدی داروخانه، البته، کاملا بی مسئولیت نبود و همیشه در هنگام درخواست های غیر مجاز متقاضیان خرید " تا حالا مصرف کرده ای؟" می گفت!وی به این وسیله خیال خود را راحت می کرد که عامل کشانیده شدن خریداران به راه های خلاف و ناباب نیست و او فقط راهی که دیگران قبلا گشوده اند را کماکان و کاملا باز نگه می دارد!اینکه چرا چنین است، از نظر من، به چند دلیل عمده ربط پیدا می کند:در امریکا اداره کردن داروخانه، همانند اغلب مشاغل، صرفه اقتصادی دارد و لذا کمتر کسی است که بخواهد در داروخانه از راه خلاف امرار معاش نماید.در امریکا کنترل های مداومی بر عملکرد داروخانه حکمفرماست و لذا متصدیان نمی توانند در خیال خام " ماه هاست نیامده اند و بعید است به این زودی ها هم سر و کله شان پیدا شود" فرو روند.کنترل های شدید داروخانه ها و نقره داغ کردن داروخانه های متخلف باعث می شود از میان آن ها کمتر محل کسبی پاسخ مثبت به " به ریسکش می ارزد؟!" بدهد.اغلب کنترل دلنبشته های تابناک...
ما را در سایت دلنبشته های تابناک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6delnebeshtever15 بازدید : 56 تاريخ : جمعه 30 تير 1402 ساعت: 23:04

در حال عبور از جلو هیات عزاداری بودم که تصویر مردی کراواتی توجهم را جلب نمود.تضاد فراوان مابین رنگ مشکی نشانه عزا و رنگ قرمز کراوات باعث شد که کنجکاوی من بیشتر تحریک شده و جهت سر در آوردن از "خبر" به عکس نزدیکتر شوم و شرح آن را به دقت مطالعه نمایم:عکس متعلق به مردی به نام " ادواردو انیلی" بود؛ زاده شده در ایتالیا و فرزند یک میلیاردر شناخته شده! وفق آنچه در "نوشته" آمده بود ادواردو پس از آشنایی با قرآن، به دین مبین اسلام مشرف شده و طی سفری به ایران با رهبر انقلاب هم دیدار می کنند.متاسفانه، آنیلی آخر و عاقبت خوبی، در دنیا، پیدا نکرده و جسد بی جان او، بی انکه دلیل مرگ کاملا مشخص شود، در یکی از مناطق زادگاه یافت می شود.نمی دانم "ادواردو" عکس غیر کراواتی نداشت، یا گردانندگان هیات ترجیح داده بودند برای جلب توجه عابرین از عکس کراواتی او نهایت حسن استفاده را بنمایند.با این حال، معلوم نیست که اگر در حین یا بعد از اسلام آوردن "ادواردو آنیلی" به وی گفته می شد با کراوات نمی شود مسلمان شد و او باید میان "کراوات" و "اسلام" یکی را برگزیند؛ آیا باز هم می توانستیم تصویر وی را به عنوان یکی از مفاخر خود در روی هیات عزا داری بنشانیم!؟سن و سال دارها خوب به خاطر دارند که در سال های نخستین پیروزی انقلاب کراواتی های زیادی بودند که در هیات های عزاداری و تکیه ها سینه می زدند و در مساجد به همراه سایرین نماز بر پای می داشتند.در میان این کراواتی های اسلامگرا مرحوم مهندس مهدی بازرگان، به دلیل سمت و جایگاه ویژه ای که داشت، از سایرین شناخته شده تر بود و خوشبختانه خوش اقبال بود که مجبور نشد بین "کراوات" و "اسلام" یکی را بر گزیند.نگارنده بدرستی نمی داند تکه ها و متلک ها و نگاه های خبیثانه ای که به دلیل تفکر دلنبشته های تابناک...
ما را در سایت دلنبشته های تابناک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6delnebeshtever15 بازدید : 59 تاريخ : جمعه 30 تير 1402 ساعت: 23:04